۱
کمانش را بر دیوار کشیده بود
که پنجره ذات ِ نور را مگر می فهمد؟
و سقف
پرواز ِ ادامه اش را
در هم شکسته بود
که تا کجاها که نمی رفت اگر سقف نبود!
و هی بال و پرگشود و بال و پر ...
پر زد و
محو شد
.
.
.
و باز ناگهان رویید
و در کار ِ خودآرایی بود
که دیدم ادامه ی شکسته در سقف
شکسته باز و از دیوار
پایین خزیده است
بیضی ِ رنگین ِ فریب!
عشق ِ اوّل
در مزرعه ی ترس
.
.
.
مترسکی رویید
اندر آداب سرودن شعر - بهرام صادقی
اين دنيا تا ابد پايدار نيست و تعجبي ندارد اگر که عشق ما با دگرگوني تغيير پذيرد و اين سوال اثبات نشده باقي مي ماند که آيا عشق سر نوشت را هدايت مي کند يا سرنوشت عشق را؟
پاسخحذفسلام دوست عزیز
پاسخحذفکار زیبایتان را خواندم و لذت بردم...از ابتدا و انتهای کارتان بیشتر لذت بردم.در سطر :که تا کجاها که نمی رفت اگر سقف نبود."که"ی دوم را نمیگذاشتید به نظر من بهتر بود.
طرحتان هم زیبا و نو بود.
خوشحال می شوم به من سر بزنید و کارم را نقد کنید.منتظرتان هستم
پیروز و پایدار باشید
2 بی نظیر بود.
پاسخحذفخیلی زیبا.
موفق باشید
"تا کجاها که نمیرفت اگر سقف نبود!"
پاسخحذفسلام.
حبيب عزيز، از عشق اول گفتي، از اولين
اولين به يك معنا و آخرين به يك تفسير
حكايت آن پيرزن و عشق چهاردهسالگياش كه يادت هست؟و اشكهاي دانه درشتاش كه روي چروك گونههاش سر ميخورد.
حبيب دارم به دستي لرزان فكر ميكنم كه نامهاي را به سمت ماهِ جوان گرفته است.
سلام عزیز!
پاسخحذفبا مطلبی تحت عنوان « بعضی ها داغشو دوس دارن! »
یک عالمه خبر و لینک
آخرین شعری که گفته ام ( منتشرنشده) و...
بعد دو ماه به روزم و منتظر حرفهایت...
سلام حبیب عزیز !
پاسخحذفمث اینکه بالاخره جدی جدی به شعر رسیدی . با این پشتکار باید هم می رسیدی . کار جدا خوبی بود. یعنی جدا شعر بود. بخش اول کاملا گرفت منو ! اما مثل همیشه از پایان بندیش خوشم نیومد! یه فکری بحال پایان بندیهات بکن خب؟
منم اپم . با " اغتشاش" ... منتظر نقدت هستم...
سلیمی نژاد عزیز
پاسخحذفمثل همیشه زیبا و مقتدر ( بی هیچ اغراق)
در اوج باشید
سلام بروزم
پاسخحذفسلام عزيز
پاسخحذفاز آشنايي با وبلاگ شما خوشحالم.
دوباره برای آشنایی بیشتر بر می گردم.
با تبادل لینک موافقی؟
ضمنا با يك نوشتار و يك غزل تازه ام. مي آيي؟
سعيد يوبال
2 را بیشتر دوست دارم یعنی رابطه بیشتری برقرار می کنه
پاسخحذف2 رو دوست دارم.ممنون
پاسخحذفدرود عزیز !
پاسخحذفتو که هنوز آپ نیستی .
پاسخحذف( بار قبلی این پی نوشت ها رو ندیدم. یا نبود. استفاده کردم. بخصوص از دومی)
من هم با متولد سال مار آپم.
اوضاع کی خوب بوده که الان باشه ؟ خدا؟ اینجور مواقع جمله ی نیچه بزرگ یادم میاد که مگر نمی داند خدا مرده ست؟!!
پاسخحذفمنتظر آپت هستم...
دعوت نامه
پاسخحذفگریه ای در شعر هایم میدود
واژگان ام خیس می شوند
سلام حبیبی1
پاسخحذفاینو ببین که آتشم زد.
http://www.youtube.com/watch?v=WzgDWpksty0
آمدم تا باشم شعرشراب من است من بی می ناب زیستن نتوانم
پاسخحذفآمده ام با فریاد...
که دیدم ادامه ی شکسته در سقف
پاسخحذفشکسته باز و از دیوار
پایین خزیده است
بیضی ِ رنگین ِ فریب!
.
(درود)
.
من الان دلم يه رنگين كمون مي خواد. يه رنگين كمون واسه خود خودم.قول مي دم مواظبش باشم. خرابشم نمي كنم . فقطم يه بار بهش دست مي زنم.قول می دم.
شما که بدتر از من شده اید
پاسخحذفکم پیدا!
سلام جناب سلیمی نژاد
پاسخحذفبه روزم و منتظر حظور گرم و نظرات پر بارتان
پیروز وپایدار باشی
سلام
پاسخحذفبا مقاله ی :((هفت توضیح و سیزده مولفه از ادبیات رادیکال بومی)) به روزم ومنتظر نظرات شما.
سلام 4 حرف داره وسلامتي 6 حرف
پاسخحذفبا 6حرف به سراغت اومدم
با خلط سبز دخيلم تا حاجت بگيري و نشوم ختنه
دنيا يهو مرا سرپا زاييد ؛ مادر گرفت خوب مرا آهت
به روزم بياييد نيش بزنيد كه واكسن ايدز كشف شده
با نهايت احترام وزيركي ـ عالين
اصلا انگار هیچو قت نمی شود عشق باشد و مترسک نباشد و ..
پاسخحذفسلام و عشق اول و آخر انگار از زهدان ترس می خزد بیرون و آتش بپا می کند و می میرد
منم بروزم
تا کجاها که نمی رفت اگر سقف نبود!
پاسخحذفسلام عزیز! آقا شدیدا درگیرم. از کایا خودم همه ش 3 تا آلبوم رو کامپیوتر دارم . بقیه ش کاسته. به دوستان سپردم برات پیدا کنن اما خبری نشده. امیدوار نباش و بهت قول نمی دم اما همین که به دستم برسه خبر می دم! شرمنده !
پاسخحذفبا سلام به همه ی دوستان
پاسخحذفبا (معرفی نمونه شعرهای ادبیات رادیکال بومی) به روز هستم .....سعی خواهم نمود از این به بعد نمونه آثاری که می تواند در این جرگه قرار بگیرد را به عزیزان معرفی نمایم . اگر چه نمونه آثار با بررسی و ذکر دلایل ارائه خواهد شد....
امیدوارم که من و دوستانم بتوانیم در این امر از نظرات و دیدگاههای شما عزیزان بهره مند شویم....
بااحترام .......مهدی حسین زاده
عزیز! تو آلبوم 1975. wish you where here
پاسخحذفاينروزها زياد احتياط ميكنم؛ مثلاً رانندهام؟!
پاسخحذفسلام حبیب جان این دو تا شعرت خیل زیباست مخصوصا از شعر دومت "مترسک" خیلی خوشم اومد
پاسخحذف