۱۳۸۵ اردیبهشت ۲۱, پنجشنبه

زخم زنده ی ...


 


                                                             به:حميدرضا سليماني


 


از زخم ِ زنده ي پاك
دم به دم
شعر و چراغ
چكه مي كند


اما صفحه ي سياه
از شب ِ حقير ِ درد
همه را مي بلعد



  


 

۳ نظر:

  1. --------------------------------------------------------------------------------

    بهار آمد و

    دار عشق ما

    از خواب زمستاني

    بيدار نشد

    نه آواز خيال را شنيد

    و نه هم آغوشي باران را

    با تن سردش

    حس كرد...

    نكند به خواب ابدي رفته است؟


    هوای من هم همیشه دو نفره است حالا چه آن یک نفر باشد چه نباشد.مهم این است که هوا دو نفره است و همه چیزش می چسبد

    پاسخحذف
  2. نوشته هایتان زیباست

    پاسخحذف
  3. نخیر دوست عزیز اتفاقا از همیشه بی خوابتر یم! همین سکوت آورده است. سوغات بدی نیست اما!!!

    در مورد زبان باید بگو یم مدت کمی نیست که فیلم شده ام آقای سلیمی نژاد.
    فیلم شده ام، آن هم دو زبانه! حال کدام ز یرنو یس است بماند!

    منکر نمی شوم که زبان شعر "گناه" متفاوت است. اما شاملو کجا و ما!!! اگر وهن را حذف می کردم باز هم این شعر را به زبان شاملو نزدیک می دانستید؟
    خودم اگر کسی بگوید قصیل یاد آتشی می افتم! شما هم برای کلمات سرقفلی قائلید؟

    نقد اخوان را هم که فرمودید یادم نیست! پیری است و هزار درد!!! جدی، نمی دانم.

    دیگر هم اینکه اگر دیر به دیر می آیم نه به خاطر بی توجهی است به خاطر مشغله ای است که خرخره ی ما را می جود.

    شعر های شما هم برایم تازگی دارد. بیشتر بخوانم تا بتوانم نظر درست بدهم. چون هنوز نگاهتان عجیب است.

    پاسخحذف