۱۳۸۵ اردیبهشت ۱۳, چهارشنبه

زخم های عمیق من ...


 


زخم های عمیق من
بدل به خراش می شوند
وقتی که یاد تو می افتم
و نبودنت



 

۱۰ نظر:

  1. سلام دوست عزیز
    خیلی وبلاگ قشنگی دارین
    موفق باشین
    قربان شما:علیرضا

    پاسخحذف
  2. حتما وقتی گلی بازنویسی شد خبرتان می کنم. از حضورتان ممنونم و شعر هاتون شعر پست پایین یک طوری غیر عادی ووو غیر منتظرست. منظورمو می فهمید؟ یعنی یه دید غیر عادی و یه جورایی عجیبه دیگه!

    پاسخحذف
  3. حبيب جان مناسب ترين فونت براي نوشتن
    Tahoma
    و مناسبترين سايز
    10
    هستش

    پاسخحذف
  4. حمید نازنین!
    ارجاعت میدهم به بوف کور:
    "حضور مرگ همه ی موهومات را نیست و نابود می کند".و نبودن تو...

    پاسخحذف
  5. فکر نمی کنید مطالعه ی مقاله ی آقای مجابی را باید به آقای عرب زاده توصیه می کردید؟ نه من!

    پاسخحذف
  6. زخم هاي پنهانت را
    ديروزهاي تکه پاره
    ...
    مي داني که تنها نيستي؟

    پاسخحذف
  7. برای حمید رضا سلیمانی
    آیا همیشه باید یاد(.......)خراش را تبدیل به زخمهای عمیق بکند؟؟!

    پاسخحذف
  8. حبيب عزيز
    من در اين شعر
    "مقصدي" مي بينم كه تن به "مبداء" مي زند .
    معجزه در اين شعر گم است . يا من نمي بينم!
    آن تكاني كه متقاعدم كند زخم عميق را مي شود به خراش تبديل كرد . كجاست؟!
    اصلاً چرا خراش؟
    من در خراش ابهت نمي بينم
    كه در زخم عميق يا زخم كهنه مي بينم
    كه هدايت پيش تر گفت: در زندگي زخم هايي است كه ......

    پاسخحذف
  9. چيزي جز زخمي از من مانده است
    نگه ای که کسی از آن نمی گذرند
    حضوری بی روزن، اندیشه ای که باز می گردد
    و خویش را تکرار می کند
    آینه وار...
    (پاز)

    پاسخحذف