۱۳۸۵ تیر ۲۷, سه‌شنبه

بی چشم های تو ...

 


 


مژه هاي ات را مي چينند


چشمان ات را در مي آورند


گيسوان ات را مي برند


صورت ات را سياه مي كنند


و با شنيدن ِ سوت ِ قطار


روي ِ ريل ها پرت ات مي كنند


و وقتي در ازدحام ِ چهره هاي ِ زننده


در اوج ِ جمال


ناگهان پديدار مي شوي


نمي شناسمت


باور كن نمي شناسمت


 


 


 


- مواظب ِ چشمان ات باش!


 كركس ها در لباس ِ قناري


 به تو حمله كرده اند


- با مني يا خودت ؟!


- مگر فرقي هم مي كند؟


 بي چشم هاي ِ تو


 هرگز


 دريا را نخواهم ديد


 مواظب ِ خودت باش!


 


 

۶ نظر:

  1. حقيقتيست اين / انكار ناپذير و سرسخت. ..

    پاسخحذف
  2. بي چشم هاي ِ تو

    هرگز

    دريا را نخواهم ديد

    پاسخحذف
  3. سلام عزیز.....پایان بندی کارت شعر بود و به کل کار می ارزید.....بی چشمی های تو هرگز...جمله پیوند کناسبی داشت با ابتدای قسمت دوم مواظب....که نامناسب و قضاوت الود بود و ننشست...تو چرا نظر می دی که کرکس یا قناری بذار خودم بفهمم که چیست و چه می کند.....مثل ابتدای اول کار.... که روایت کن نه قضاوت .....پایان بندی قسمت اول شعر خوب با شروع قسمت دوم رابطه برقرار نکرده بود.....فعلا

    پاسخحذف
  4. یک بار دیکر سلام و شاید آخرین دعوت نامه:
    آقای عزیز...با یک داستان به روزم:
    من و پیاز...و حنا دختری بود توی مزرعه.
    خوشحال میشوم سر بزنید و نظرتان را بنویسید...ممنون.
    آقای عزیز...بعضی چیزها در ادبیات معنای دیگری دارد...وقتی چند بار از یک نفر دعوت میکنی و نمی آید...وقتی شعر میخوانی یا داستان و نظری نمیدهد برای من یعنی خیلی فحش.

    پاسخحذف
  5. کرکسها در لباس قناری مثل سگ به ادمها حمله می کنند و هیولاها در لباس انسان می شوند ادمهای متجدد

    پاسخحذف
  6. من هنوز در این شعر جا مانده ام و سعی می کنم بشناسمت! قوی است و فوق العاده بکر...

    مژه هاي ات را مي چينند

    چشمان ات را در مي آورند

    گيسوان ات را مي برند

    صورت ات را سياه مي كنند

    و با شنيدن ِ سوت ِ قطار

    روي ِ ريل ها پرت ات مي كنند

    و وقتي در ازدحام ِ چهره هاي ِ زننده

    در اوج ِ جمال

    ناگهان پديدار مي شوي

    نمي شناسمت

    باور كن نمي شناسمت


    - مواظب ِ چشمان ات باش!

    كركس ها در لباس ِ قناري

    به تو حمله كرده اند

    - با مني يا خودت ؟!

    - مگر فرقي هم مي كند؟

    بي چشم هاي ِ تو

    هرگز

    دريا را نخواهم ديد

    مواظب ِ خودت باش!

    پاسخحذف