به آخر ِ خط رسيدن بي معناست... مثل دو خط موازی که از این همه تفاهم خسته می شوند و به هیچ بهانه ای نمی توانند از فاصله ای به هم نزدیک تر شوند و باید امیدشان به بی نهایت باشد؟!
سلام از حضور شما ممنونم.کارهای شما خوب و زیبا ست. ولی مگر من در مورد فرم کارهای شما نظر داده بودم؟ از خواندن شعر های کوتاه و خواندنی شما لذت بردم. شاد باشید و پیروز سروش سمیعی
دیگه داری همین جور میری عقبا .... دوست من با هر پس-لرزه ی ناخودآگاه که شعر نمی نویسند ... باید ماهی را به موقع گرفت ...با نوشته ای درباره ی تکنیک " آپاستروفی " به-روزم . پیپ قرمز
و آخر خط این واژه ی تباه...
پاسخحذفسلام بر شما دوست عزیز
با داستان "قز قعید" به روزم سر بزنید.
به آخر ِ خط رسيدن بي معناست...
پاسخحذفمثل دو خط موازی که از این همه تفاهم خسته می شوند و به هیچ بهانه ای نمی توانند از فاصله ای به هم نزدیک تر شوند و باید امیدشان به بی نهایت باشد؟!
دلت بهاری
آره بی معناست
پاسخحذفکاش به همین سادگی
قابل درک بود!
سلام
پاسخحذفاز حضور شما ممنونم.کارهای شما خوب و زیبا ست. ولی مگر من در مورد فرم کارهای شما نظر داده بودم؟
از خواندن شعر های کوتاه و خواندنی شما لذت بردم.
شاد باشید و پیروز
سروش سمیعی
سلام عزیز....پست قبلی ات بازی نسبتا موفقی از رنگها و مفاهیم مترادف داشت...پست اخریت رو من نپسندیدم برای همین چیزی ازش نمی گم.....به روزم سربزن
پاسخحذفدیگه داری همین جور میری عقبا .... دوست من با هر پس-لرزه ی ناخودآگاه که شعر نمی نویسند ... باید ماهی را به موقع گرفت ...با نوشته ای درباره ی تکنیک " آپاستروفی " به-روزم . پیپ قرمز
پاسخحذف