۱۳۸۵ خرداد ۲۶, جمعه

باران

 



 


شروع به باريدن كن ديگر!


مي خواهم قبل از هجوم آخرين آفت


دانه شوم


 


 


نمي باري؟


 


 

۲ نظر:

  1. سلام دوست عزیز
    ممنون از اینکه به نوشته هامو مورد لطفت قرار می دی . اما معذورم بدار از اینکه هر وقت مطلبی نوشتم خبرت کنم.
    شعری هم که نوشته بودی از نظر محتوا و نه فرم خواندی بود
    تا بعد

    پاسخحذف
  2. عشق تو سر چشمه از كجا مي گيري ؟ از كجا مي جوشي كه چنين خروشاني؟! چرا رهايم نمي كني؟ چرا فراموشم نمي كني؟! اين درست است كه بي اجازه وارد قلبم شدي،قلبم را ربودي و وداع نكرده رفتي؟! تو را مكافات چيست؟ عشق نمي گويم چرا آمدي؟ نمي گويم چرا رفتي؟ اما مي پرسم از تو چرا بي وفايي؟ نمي دانم چرا هنوز مي پويمت
    سلام به شما دوستان گلم وبلاگ سوگند عشق بازم به روزه و در انتظار واسه دیدن روی ماه شما دوستای گلم
    ممنون میشم که به ماهم سر بزنید
    خوشحال میشم که شما رو هم در این کلبه فقیرانه ببینم

    پاسخحذف