(۱)
تو چرا حرف نمي زني؟
مگر بنا به گفتن ِ يكريز ِ تو نشد؟
يعني چه حرفي نمانده؟
.
.
.
تو هم داري گريه مي كني؟
مگر اين بار نوبت ِ ِمن نبود؟
دي ماه ِاينجا
با آنجا فرق دارد:
احازه مي دهي تا خانه بروم
كمي گرم شوم
لباس بپوشم
و بعد بر گردم؟
منتظر مي ماني؟
نه، اصلا" با هم برويم و بر گرديم
- كسي كه تو را نمي بيند!-
يا برويم و بمانيم
تا هميشه بمانيم
(۳)
سرد ،سرد ،سردم است
تب ِداغ ِ اول ِديدار
فرو نشسته است
تو هم سكوت كرده اي
- به زور مگر حرفي از تو درآورم!-
سرد ، سرد ،سردم است
مثل ِگور ِمرده ي ِ تازه مرده
در شب ِسرد ِ دي ماه
(۴)
.
.
.
- كجاي ِ فيلمو ديدي؟
- صورت ِ يه آقا رو نشون مي داد
- صورت ِ يه آقا؟!
- بعد پيام بازرگانياي وسط فيلمو هم ديدم!
.
.
.
با دل ِ گرفته و صورت ِ خيس
لبخندي مي زنم
درست مثل ِ لبخند ِخود ِ تو
ولي هنوز
گريه ام بند نمي آيد
مي توانم ادامه دهم؟
چه قدر صميمي و ساده... من اين زبان رو در شعر دوست دارم شعر ترند و واقعتي تر . عالي بود...
پاسخحذفسلام.../سه سرود برای دو روح سرد/...
پاسخحذفشاید اگر کمی کمتر ملتمسانه بود بهتر احساس را بر می انگیخت
بعضی وقت ها ,در این مواقع احساس مخالف بر انگیخته میشود.
مگر بنا به گفتن _یکریز تو نشد ؟
...................................................................................
سرود سه///
چه با منطق احساس را تحقیر می کند و شاید هم ...
سرد,سرد ,سردم است
تب_داغ_اول_دیدار
فرو نشسته است
....................................................................................
سه سرود برای دو روح سرد را با همان حکمی اون بالا نوشتم که...(بی نهایت چیز )
....................................................................................
آقا من امروز امتحان روانشناسی رشد رو خواب موندم .آخه به کی بگم این دومین امتحانه که خواب می مونم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟